جدول جو
جدول جو

معنی لگدکوب کردن - جستجوی لغت در جدول جو

لگدکوب کردن
(سَ دَ اَ کَ دَ)
پایمال کردن. پیخستن. پی سپر کردن. لگدمال کردن:
مروت نباشد از آزادگان
لگدکوب کردن بر افتادگان.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ گِ تَ رِ قَ / قِ اَ تَ)
لگدخوردن:
از دست روزگار لگدکوب میخورد
بی عشق هرکه میبرد ایام خود به سر.
وحشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ کَ دَ)
پایمال شدن. پی سپر شدن:
مرد در راه عشق مرد نشد
تا لگدکوب گرم و سرد نشد.
اوحدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از لگد کوب کردن
تصویر لگد کوب کردن
لگد زدن پایمال کردن
فرهنگ لغت هوشیار